پیشنهادهایی برای معلمانِ همهی دروس در این باره که چطور میتوانند دانشآموزان را راهبری کنند تا عشق به آموختن را بیاموزند؛ به همراه نکاتی در این باره که والدین و مدیران چگونه میتوانند کمک کنند.
نوشتهی النا آگویلار
در مقام یک معلم، فکر و ذکر من این بود که چطور عشق به خواندن را در دانشآموزانم پرورش دهم. من دلباختهی مطالعهام، و بچه هم که بودم عاشق مطالعه بودم. دقیقاً به همین اندازه انگیزه دارم که ترتیبی دهم که فرزند خودم عاشق خواندن شود – که شده. خوب میدانم که رسالتی بر عهده گرفتهام – و این را هم میدانم که رسالتی است ارزشمند!
در اینجا، ده پیشنهاد را میبینید که طی آن، هر معلمی، هر درسی را که تدریس کند، میتواند در این رسالت سهیم شود؛ و نیز نکاتی در این باره که والدین و معلمان چطور میتوانند کمک کنند.
۱- مطالعه کنید. گامِ سادهی اول! اگر بخواهیم بچهها را ترغیب کنیم که مطالعه کنند، خودمان هم باید این کار را بکنیم. به هدف لذت بردن، کسب اطلاعات، یافتن یک مهارت، ارتباط با دیگران و به اهدافِ دیگری، مطالعه کنید. مطالعه کنید. قدری بیش از آنچه تازگیها مطالعه میکردید، مطالعه کنید.
۲- تجربهتان را از مطالعه به اشتراک بگذارید. با همکاران و دوستان و دانشآموزان، تجربهتان را به اشتراک بگذارید. به آنها بگویید که اخیراً چه خواندهاید، از آن مطالعه چه چیزی نصیبتان شده یا چه یادگرفتهاید، و چه چیز را برای مطالعه توصیه میکنید. در مقام یک معلم، من خیلی عامدانه و منظم به دانشآموزانم میگفتم که اخیراً مشغول مطالعهی چه کتابی بودهام، و کجا کتاب میخواندم (مثلاً «در وان حمام!»)؛ کتابهایی که میخواندم را با خودم سر کلاس میبردم و بخشهایی از آن را میخواندم؛ در زمانهای مطالعهی در سکوتکلاسی، خودم کتاب میخواندم، بهشان میگفتم که چقدر مشتاقم آخر هفته فرا برسد تا بتوانم مطالعه کنم، دربارهی بحثهای مطرح شده در باشگاه کتابخوانیام حرف میزدم،از داستانهایی میگفتم که من و شوهرم برای همدیگر میخوانیم و… . ضمناً، من اخیراً وبسایت GoodReads را کشف کردم؛ سایتی که در آن میتوانید تجربهتان از مطالعه را با دیگران شریک شوید، توصیههایی برای مطالعه دریافت کنید، و نقد و بررسیهایی را که دوستانتان دربارهی کتاب نوشتهاند، بخوانید. من از این وبسایت خیلی لذت بردم و یادم افتاد که ارتباطات اجتماعی و مطالعه چه جفت ایدهآلی هستند. اگر در GoodReads عضو هستید، یا اگر عضو شدید، مرا در آنجا پیدا کنید! خیلی دوست دارم بشنوم دارید چه چیزی میخوانید؛ و ضمناً خیلی هم مشتاقم بدانم این سایت، مشابهی برای کودکان هم دارد یا نه – کسی میداند؟
۳- دانشآموزان را فرا بخوانید که حول محور مطالعه، ارتباطاتی اجتماعی شکل دهند. باشگاههای کتابخوانی، گروههای مطالعه و حلقههای ادبی راه بیاندازید. خیلی از دانشآموزان (خصوصاً پسران) به این احتیاج دارند که حول متن با همدیگر تعامل داشته باشند. این کار ادراک آنها را به شکل قابلملاحظهای بهبود میبخشد و مطالعه را بهمراتب لذتبخشتر میکند. بزرگسالان این را بیشتر میدانند (مثلاً ماها عضو باشگاه کتابخوانی میشویم یا چند ساعتی در GoodReads میگردیم)، خب پس بیاید کمک کنیم بچهها هم از این تجربه برخوردار شوند.
۴- یک ماراتن مطالعه ترتیب دهید. ماراتن مطالعه، رویدادی زیباست که والدین و مدیران میتوانند در ترتیب دادن آن پیشگام شوند. اخیراً مدرسهی پسرم یک مارتن مطالعه ترتیب داد و این رویداد برجستهترین رویداد سال تحصیلی برای پسرم شد. بچهها پیژامه پوشیدند و بالشهایشان و حیوانات عروسکی خودشان را با خودشان به مدرسه بردند. از آنها خواسته شده بود یا کتابهای موردعلاقهشان را بازخوانی کنند و یا «یک کتاب چالشی» را انتخاب کنند. والدین خوراکی میآوردند، و معلمان و مدیران کتاب میخواندند. هم سرگرمکننده بود، هم جماعت بودن را قوام میداد، و هم منجر به آن شد که اعانهی زیادی جمعآوری شود.
۵- اردو بروید. این هم راه دیگری است برای اجتماعی کردن و جذاب کردن مطالعه. از کتابخانهی محلیتان، یا کتابخانهی یک دانشگاه، یا یک کتابفروشی دیدن کنید. مسأله این نیست که کتابی امانت گرفته یا خریده شود – مسأله، قرار گرفتن در محاصرهی هزاران کتاب است، و لمس صفحات دلپذیرشان، و دیدن جهان امکانها به صورت چاپ شده، و به آب افتادن دهان از دیدن این همه چیزهایی که برای داستان و کاویدن وجود دارد. ما در خانوادهمان، اغلب آخر هفته میرویم و کتابفروشیهای مختلف منطقه را میگردیم. ما این گشت و گذارمان را به یک سفر اکتشافی بدل میکنیم و دربارهی اینکه ملاک یک کتابفروشی خوب چیست گپ میزنیم؛ و واقعاً خوش میگذرد. این هم یک رویداد دیگر است که والدین میتوانند آن را سازماندهی کنند و مدیران هم میتوانند حامی یا مشوق آن باشند.
۶- کتابهای صوتی گوش کنید. دانشآموزان را فرابخوانید که کتابهای صوتی گوش کنند؛ قطعههایی کوتاه را پخش کنید. از نظر من، کتابهای صوتی هم مطالعه محسوب میشوند. هرچند مهارتهای رمزگشایی از متن یا روانخوانی در این قالب رشد نمیکنند، با این حال دایرهی لغاتتان گسترده میشود، راهبردهایی برای درک مطلب را اعمال میکنید، و از داستان لذت میبرید یا دانش تازهای کسب میکنید. بعضی از کتابهای صوتیای که گوش کردهام جوری با من ماندهاند که کتابهای متنی نماندهاند. ذهنم آزادانه میتوانست آنچنان تصویرسازی کند که تصویرهایی ماندگار برایم ایجاد شدند. (یکی از چنین کتابهایی، «پسر بومی» اثر ریچارد رایت بود. شنیدنش شگفتانگیز است.)
۷- از نویسندگان دعوت کنید تا بیایند و صحبت کنند. این هم فعالیت دیگری است که مدیر و والدین میتوانند از آن پشتیبانی کنند. شنیدن روایت یک نویسنده (و در صورت امکان، نویسندهای با زمینهی اجتماعی مشابه با آنها) دربارهی خواندن و نوشتن، میتواند تأثیر سترگی بر کودکان بر جای گذارد.
۸- میان مطالعه و دیگر مسائل ارتباط برقرار کنید. من اخیراً در نشریهی هارپر مقالهای حیرتانگیز خواندم با این موضوع که چطور در مالی، زمانی که شبهنظامیان بنیادگرا تیمبوکتو را تسخیر کردند، مردم چطور متون مقدس باستانیشان را پنهان میکردند. کتاب و مطالعه همیشه مسألهای سیاسی بوده (به کتابهای ممنوعه فکر کنید، یا به ممنوعیت یادگیری سواد برای بردگان، و مواردی دیگر از این دست). به دانشآموزان کمک کنید زمینهی وسیعتر تاریخی و سیاسیِ اهمیت مطالعه را دریابند تا بدینترتیب درک و بهرهای که از مطالعه میبرند، تعمیق شود.
۹- دربارهی نیازهای خاصِ جمعیتهای خاص، بیاموزید. کسانی که مسؤول آموزش سواد هستند به دورههای آموزشیِ حرفهای نیز احتیاج دارند تا بتوانند به جمعیتهای آسیبپذیر خدمترسانی کنند. یکی از کتابهایی که تدریسِ مطالعهی مرا در مقطع متوسطه کاملاً دگرگون کرد، این اثر بود: «با خوندن که نمیشه شورولت تعمیر کرد!»[i]. اگر به پسران آموزش میدهید، حتماً باید این کتاب را بخوانید! یک کتاب دیگر که به همین میزان برایم اثرگذار بود، چنین عنوانی داشت: «آموزش مطالعه به پسران نوجوان سیاهپوست»[ii]. ما باید به نیازهای تمام یادگیرندگان بپردازیم.
۱۰- راهبردهای مطالعه را آموزش دهید. در پایان باید بگویم که به باور من، همهی معلمان با هر درسی که تدریس میکنند، باید خود را در قبال آموزش خواندن مسؤول بدانند. ژانرهای متون در هر زمینهی درسیای متنوعاند – معلمان باید دورهی ضمن خدمت معتبری را در زمینهی آموزش راهبردهای خواندن بگذرانند تا بتوانند اینها را برای دانشآموزان اجرا کنند. بچهها اگر نتوانند بخوانند، از خواندن لذت نخواهند برد – هیچکس دوست ندارد کاری را بکند که دشواری عظیمی دارد. ما حتماً باید مهارتهای خواندن، را همزمان با پرورش یک رویکرد، به آنها ارائه کنیم.
کارهای خیلی بیشتری هست که همهی ما میتوانیم انجام دهیم – از ناظم مدرسه گرفته تا معلم کلاس، از سرایدار گرفت تا انجمن اولیا. وسوسه میشوم که این لیست را تبدیل کنم به «۲۰ راه برای…»؛ ولی همینجا متوقف میشوم و از شما دعوت میکنم که مشارکت کنید.