عنوان کتابآن کفش‌ها
عنوان اصلی کتابThose Shoes
موضوع اصلی کتابفقر
نویسندهماریبت بولتز
Maribeth Boelts
تصویرگرنوا جونز
Noah Z.‎ Jones
مترجمپویا پاک‌نژاد
ناشرهوپا
گروه سنیاول تا چهارم دبستان
درجهخیلی خوب

موضوع: فقر

کلمات کلیدی: همسالان، دوستی، همرنگی

هر شب «آن کفش‌ها» را در رویاهایم می‌بینم. کفش‌های مشکی ساق‌دار با دو خط سیاه. مادربزرگ می‌گوید مهم این است که چه چیز لازم داری نه اینکه چه چیزی می‌خواهی. یک روز که وسط بازی فوتبال کفش‌هایم پاره‌ شد آقای آلفری در جعبه‌ای را باز کرد و به من یک جفت کفش  داد که البته شبیه کفش بچه کوچولوها بود. وقتی وارد کلاس شدم جاکوبی، ترنس، برندون و … خندیدند. فقط آنتونی نخندید.

یک روز مادربزرگ به من گفت: بیا برویم «آن کفش‌ها» را که خیلی دوستشان داری ببینیم. شاید با پولی که کنار گذاشتم بتوانیم آن را بخریم.

اما در کفش‌فروشی مادربزرگ با دیدن برچسب قیمت با ناراحتی نشست. من هم دست مادربزرگ را کشیدم و گفتم بیا برویم فروشگاه‌های خیریه را ببینیم شاید بچه‌ی پولداری آن‌کفش‌ها برایش کوچک شده یا برای کریسمس دونفر همان را به او کادو داده‌اند و یکی را به خیریه داده. یا شاید … .